کتاب شناخت

نام کتاب : حسین بن علی ( هانی بن عروه )
نویسنده : پرویز امینی
انتشرات : وزیر 
توضیحات : 
این کتاب جلدی از مجموعه قصه عاشورا ی ( ۷۲ )جلدی می باشد که میزبانی هانی بن عروه از مسلم بن عقیل را تعریف می کند که حاضر نبوده در حق مهمان خود کوتاهی کند و حتی به خاطر همین امر جان خود را از دست داده است و چون این کتاب به بیان قصه های دینی با زبان ساده پرداخته مناسب همه ی گروه سنی می باشد و دارای ۱۵ صفحه به همراه عکس های مرتبط است 
قطعه ای از کتاب :
هانی دستانش را روی شانه‌های مسلم قرار داد و نگاهی به چهره معصوم مسلم انداخت و گفت اینجا خانه خودتان است داخل شوید گوشه اتاق شریک بن اعور روی سکوی اطاق خوابیده بود مسلم بالای سر شریک بن اعور رفت و حال او را پرسید شریک بیمار بود و رمقی نداشت مسلم به دیوار تکیه داد و به هانی خیره شد هانی دستی روی محاسن سفیدش کشید و به یاد حضورش در جنگ های حضرت رسول اکرم ( ص ) و سه جنگ جمل ، صفین و نهروان افتاد که در کنار پیامبر اکرم و امیرالمومنین تا آخرین نفس جنگیده مسلم با آرامش گفت می دانم حضورم برای شما خطر دارد هانی اجازه نداد مسلم کلامش را به پایان ببرد و به او گفت شما سفیر حسین بن علی ( علیه السلام ) و مهمان من هستید اینجا راحت باشید و کارتان را انجام بدهید شریک نیز از دوستان ما هستند ، همان لحظه صدای حبیب بن مظاهر از بیرون خانه به گوش سید مسلم همراه هانی از خانه خارج شد حبیب از اتفاقات و حوادث شب قبل و دستگیری عده‌ای خبر داد حبیب از هانی خواست تا بیشتر مراقب باشد مردم برای دیدن مسلم به خانه هانی و رفت و آمد می‌کردند نیروهای عبیدالله برای پیدا کردن مسلم در همه جای شهر پراکنده شده بودند . یکی از روزها .......

ریحانه هژبری
۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۴۶

خلاصه کتاب حسین بن علی ( شهادت )

نام کتاب : حسین بن علی ( شهادت ) 
نویسنده : پرویز امینی 
انتشارات : وزیر 
توضیحات :
این کتاب نحوه ی به شهادت رساندن امام حسین در مقابله با لشگر دشمن را توضیح می دهد که دیگر کسی از یاوران امام باقی نمانده بود و همه به شهادت رسیده بودند و تنها امام حسین باقی مانده بود و حتی وقتی امام برای مبارزه می رود لشگریان دشمن قوانین جنگ را زیر پا می گذارند و امام را دور تا دور محاصره می کنند و چون این کتاب به بیان قصه های دینی به زبان ساده پرداخته مناسب همه ی گروه سنی می باشد و دارای ۱۴ صفحه به همراه عکس های مرتبط آمده است 
قطعه ای از کتاب :
صف آرایی دشمن ، شکل جدید گرفت . امام آماده نبرد شدند ، حسین بن علی ( ع ) سوار بر اسب به جلو تاختند . امام ایستادند و حریف طلبیدند .
پسر سعد ، قویت افرادش را فرستاد ، امام آنان را یکی پس از دیگری به جهنم فرستادند ، یکبار دیگر حریف طلبیدند پهلوانان هر قبیله می آمدند و بر زمین می افتادند امام تعدادی از جنگ جویان دشمن را به هلاکت رساندند . پسر سعد دانست که هیچ کس توانایی مبارزه با پسر علی را ندارد . بنابراین رسم جنگ آوری آن زمان را بهم زد و از سپاهیانش خواست امام را در حلقه ای محاصره کنند ! امام به سوی لشگر عمر بن سعد حمله بردند ، سپاهیان شیطان ، به این طرف و آن طرف می دویدند وفرار می کردند . حسین بن علی ( ع ) از شدت تشنگی به سوی فرات شتافتند.

ریحانه هژبری
۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۰۸

خلاصه کتاب نرگس

نام کتاب : نرگس 

نویسنده : رحیم مخدومی

انتشارات : سوره مهر

توضیحات :

این کتاب سختی های زندگی برای افراد مذهبی دوره قبل از انقلاب است که دختران در مدارس نمی توانستند پوشش مناسبی داشته باشند برای همین از مدرسه اخراج می شدند و دیگر نمی توانستند به تحصیل و پیشرفت خود ادامه بدهند و یا نمی توانستند عقاید درست خود را داشته باشند این کتاب روایت گر زندگی دختری به نام نرگس و برادرش اسماعیل است و دارای ۲۷۱ صفحه و مناسب گروه سنی ( ج و د ) یا همان سال های چهارم تا نهم می باشد

قطعه‌ای از کتاب :

روزنامهههه ، روزنامهههه

یک جیپ نظامی جلویم ترمز می کند رنگ از صورتممی پرد حتماً کسی مرا لو داده است شاید همان آقای که روزنامه را جلوی خودم باز کرد و اعلامیه رو در وسطش دید ....

یک سرباز سرش را از داخل ماشین بیرون می آورد و داد می‌زند بیا زده می‌روم جلو هر چه بادا ، باد . دستش را دراز می‌کند طرف روزنامه‌ها یکی را برمی‌دارد و می‌دهد به نفر پشت سری اش

چقدر میشه ؟

آب دهانم را قورت میدهم و می گویم «دو تومن» پانزده ریال کف دستم می گذارد و می گوید ....

 

 

ریحانه هژبری

نام کتاب : ساعت ۱:۲۵ دقیقه شب به وقت شام

نویسنده : اسماعیل امامی و مریم احدپور

انتشارات : سوره مهر

توضیحات :

این کتاب خاطرات اسیر آزادشده  ایرانی  است عادل خانی که در سال ۱۳۴۴ در مشکین شهر استان اردبیل به دنیا آمده است ایشان در مناطق جنوب و غرب رو در روی عراقی‌ها ایستاد و در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵ در منطقه حاجی عمران اصیل شد و بعد از( ۴ سال و ۳ ماه و ۵ روز ) به رهن خود بازگشت این کتاب ۱۶۷ صفحه و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یا همان کلاس هفتم تا دوازدهم می باشد

قطعه ای از کتاب :

تابستان کم کم داشت به روزهای آخرش می رسید شهریور ماه بود و هوا نسبت به مرداد و تیرماه کمی خنک شده بود ولی باز هم گرم بود شب باز از خواب بیدار شدم دیگر به بیدار شدن و آب خوردن در آن وقت شب عادت کرده بودم دو دل بودم که باز سراغ کوزه بروم جانه هم تشنه بودم و هم میترسیدم گیر بیفتم پیش خود گفتم این همه وقت گیر نیفتاده است ؟این بار اتفاقی نمی‌افتد بلند شدم و سراغ کوزه رفتم لیوان را داخل کوزه بردم و یک لیوان آب خوردم ولی هنوز تشنه بودم می‌خواستم یک لیوان دیگر بخورم که ••••••

ریحانه هژبری
۰۴ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۳۳

خلاصه کتاب دختر شینا

نام کتاب : دختر شینا

نویسنده : بهناز ضرابی زاده

انتشارات : سوره مهر

توضیحات :

این کتاب خاطرات قدم خیر محمدی کنعان در کنار همسر شهیدش حاج ستار ابراهیمی هژیر است که از زمان ازدواج تا زمانی که خبر شهادت همسرش را می‌دهند و سختی‌های بعد از شهادتش را را شرح می دهد این کتاب دارای ۲۶۳ صفحه و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یا همان کلاس هفتم تا دوازدهم می باشد

قطعه ای از کتاب :

سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می  شد و به حیاط ختم می‌شود پایین می آوردند که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد جا خوردم زبانم بند آمد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد پسر جوان سرش را پایین انداخت و سلام داد آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس به خانه خودمان رفتم زن برادرم خدیجه داشت از چاه آب بکشید بیرون من را که دید دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد ترسیده بود گفت  : قدم خیر چه شده ؟

ریحانه هژبری
۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۴۶

خلاصه کتاب چغک

نام کتاب : چغک

گردآوری و تألیف : صهبا

انتشارات : ایمان جهادی 

توضیحات :

این کتاب داستانی است مستند که روایتگر زندگی پسربچه‌ای شجاع و باهوش به نام حجت الاسلام محمد مهدی فقیهی می باشد این کتاب درباره حوادث روزهای نهم و دهم دی ماه سال ۱۳۵۷ در مشهد مقدس نوشته شده است که رهبر انقلاب اسلامی از او به نام چغک یاد کرده است که به معنای پرنده زبر و زرنگ باشد این کتاب دارای ۳۵۹ صفحه می باشد و مناسب گروه سنی 

قطعه ای از کتاب :

نمیدانم آقا مرا به یاد خواهند آورد یا نه هشت سال گذشته است زمان کمی نیست مخصوصاً اینکه هم من تغییر قیافه و تغییر لباس داده اما روحانی شده است و هم مشغله های ایشان خیلی زیاد شده و هر روز با صدها نفر ارتباط دارند آقا دارند آرام آرام به جایگاهی که من در آن ایستاده ام نزدیک می شوند نمی دانم چرا تپش قلب گرفته ام خیلی بعید است ! آقا همین طور که با سرعت از کنار صف  ما رد می شدند من را ببینند و به خاطر بیاورند همین که آقا به من می رسند قدمی جلو می گذارم و سلام می‌دهم!

ریحانه هژبری
۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۲۷

خلاصه کتاب گلستان یازدهم

نام کتاب : گلستان یازدهم

نویسنده : بهناز ضرابی زاده 

انتشارات : سوره مهر 

توضیحات : 

این کتاب خاطرات زهرا پناهی روا همسر سردار شهید علی چیت سازیان میباشد این بانوی نمونه سختی های زیادی کشیده است تا توانسته خانه را با یک بچه است و چرخاند و با مریضی به نام اثنا عشر که فرزندش در کودکی میگیرد مدارا کند و سرانجام با کمک گرفتن از خدا و شهدا فرزندش بهبود پیدا کند این کتاب دارای «۳۱۶» صفحه و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یا همان سال های هفتم تا دوازدهم می باشد 

قطعه ای از کتاب : 

خسته شده بودم از این همه زحمتی که به این و آن داده بودم فکر کردم نه خسته نیستم اعتراضی هم ندارم اگر علی آقا باشد حاضرم یک عمر کنارش همینطور زندگی کنند زرد ها را خشک کردن توی کابینت خوابم‌میبرد نمی خواستم بخوابم تند تند به ساعت توی آشپزخانه نگاه می کردند و من هم بیشتر می شد چادرم را پوشیدم رفتم و ایستادم روی تراز باد وحشی و تندی می وزید چراغ های خانه های دور و بر خاموش بود فکر کردم خوش به حال کسانی که ده خوابیده‌اند هوا سرد خیلی سرد نتوانستم طاقت بیاورم آمدم داخل توی آشپزخانه ، هال ، پذیرایی قدم می‌زدم و....

ریحانه هژبری
۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۷

خلاصه کتاب آبنبات دارچینی

نام کتاب : آبنبات دارچینی
نویسنده : مهرداد صدقی
انتشارات : سوره مهر
توضیحات :
این کتاب در ادامه ی کتاب آبنبات هل دار آماده است که دوره بزرگی محسن را شرح می دهد ،محسن علاوه بر دریا عاشق دختر بزرگتر از خودش می شود که بعد ها می فهمد او ازدواج کرده است .

  این مجموعه در قالب طنز بوده  و دارای « ۳۹۶ » صفحه و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یاهمان سال های (هفتم تا دوازدهم ) می باشد .
قطعه ای از کتاب :
سوار اتوبوس شدم دیگر برایم مهم نبود که توی بوفه ام و کسی که کنار من توی بوفه نشسته کفشش را در آورده است ، خیلی چیز ها برایم مهم نبود چون چیز ها دیگر برایم مهم شده بود  از اتوبوس جلویی که سبقت گرفتیم برای پدر دریا دست تکان دادم و به جای او یک پیرزن که فکر کرد برای او دست تکان دادم ، برایم دست تکان داد

ریحانه هژبری
۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۸

خلاصه کتاب سرباز کوچک امام

نام کتاب : سرباز کوچک امام
نویسنده : فاطمه دوست کامی
انتشارات : پیام آزادگان 
توضیحات : 
این کتاب خاطرات نوجوانی، شجاع و باهوش و صبور در اردوگاه ها ی اسارت است این پسر بچه « ۱۳ » ساله که در برابر نیروهای بعثی با رفتار ها و روحیاتش آنها را شگفت زده می کند و داری «۴۶۶» صفحه و در پایان کتاب، آلبوم خاطرات مهدی طحانیان است و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یا از کلاس هفتم تا دوازدهم می باشد
قطعه از کتاب :
گفتم : سلام آقا 
سرش را بالا آورد و لبخندی زد و گفت : به ! یاالله ۰۰۰۰۰ سلام برادر مهدی ، بفرما ......
گفتم : ممنون ، من .... من می خواستم یه چیزی بگم 
همان طور که سرش را انداخته بود پایین گفت : خب بفرما ، من در خدمتم 
گفتم : من می خوام برم جبهه ! 
سرش را آورد بالا و با تعجب گفت : جبهه ؟! حالا تشریف داشتید آقا مهدی !

ریحانه هژبری

نام کتاب : مثل هاو قصه هایشان ( قصه های تیر )
نویسنده : مصطفی رحماندوست
انتشارات : محراب قلم
توضیحات : این کتاب دارای «۱۳۹» صفحه می باشد که به صورت داستان داستان آمده و در پایان هر داستان نویسنده می گوید که با چه مثلی ارتباط دارد و مناسب گروه سنی ( ج و د ) می باشد
قطعه ای از کتاب :
این بار نیازی به تنبیه و قهر و غضب هم نبود نوکر از جا بلند شد و رفت تا برای اربابش آب بیاورد و صد البته خودش هم پیاله ی آبی بنوشد و از تشنگی نجات پیدا کند از آن به بعد درباره کسی که از تنبلی زیاد حتی حاضر نباشد برای سود و راحتی خودش هم کاری انجام دهد با کنایه می گویند(الهی آقا آب بخواهد)

ریحانه هژبری