کتاب شناخت

نام کتاب : داستان های انقلاب ( جاسوس )
نویسنده : محمد رضا سرشار ( رهگذر )
انتشارات : سوره مهر 
توضیحات :
در این کتاب چهار داستان وجود دارد و همه ی آن ها مربوط به سال های قبل از انقلاب و شجاعت و زرنگ بازی های بچه ها و مخالفتشان را با حکومت پهلوی توضیح می دهد که حتی حاضر بودند ، جانشان را بگیریند ولی از کارهای انقلابی دست بر ندارند ناگفته نماند که این داستان ها واقعی هستند و نویسنده بخشی از خاطرات چهار نفر که عبارتند از ( علی غفار ، مجید درخشانی ، محمد حسین کیوانپور ، حسین عبدی ) را به صورت چهار داستان جداگانه آورده است 
قطعه ای از کتاب : 
جیپ ارتشی نزدیک جمعیت ایستاد و بقییه ماشینها پشت سرش توقف کردند صدای چند تیر هوایی ، فضا را پر کرد ، خودم را با زحمت به پله کنار مجسمه رساندم رضا هم پشت سرم آمد روی پنجه پاهایم بلند شدم وبه گوشه میدان چشم دوختم چند ماشین ارتشی ، پشت سر هم قرار گرفته بودند ؛ و جلو ماشینها ، سربازها ی مسلح ، در یک خط ایستاده بودند همه کلاه آهنی به سر داشتند ؛ و پیشاپیش آنها ، یک افسر حرکت می کرد 
رضا گفت : « نیرو های کمکی هستند »
_ حالا چه می شود ؟
بلندگوی آن افسر ، جوابم را داد : افسر ، با لحنی خشن ، از مردم می خواست که میدان را ترک کنند ؛ و بیش از این ، به نشانه استقلال کشور ، یعنی مجسمه شاه  بی احترامی نکنند 
مردم ، جواب افسر را با شعار دادند :
_ ارتش برادر ماست خمینی رهبر ماست

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۱۵
ریحانه هژبری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی